معنی سهری | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی هم‌آوا

سحری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crepuscular

جست‌وجوی مشابه

ساری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

contagious, infectious

ساری (بیماری)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

communicable

ساری (جامه زنان هندی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sari or saree

مجرای سرریز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

spillway

چشمه ساری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

spring

جست‌وجوی متن

perdurant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز

overhurry

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز

overgrieve

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز شدن

headrace

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز، تنوره اسیاب

startor

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز