sinدیکشنری انگلیسی به فارسیگناه، معصیت، خطا، حرج، عیب، عصیان، بزه، فسق، خطا کردن، گناه ورزیدن، معصیت کردن
sudatoriumدیکشنری انگلیسی به فارسیساداتوریوم، گرمخانه حمام، حمام بخار، حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد