skinsدیکشنری انگلیسی به فارسیپوسته ها، پوست، جلد، چرم، پوست انسان، خیک، خیگ، پوست کندن، با پوست پوشاندن، لخت کردن
shinsدیکشنری انگلیسی به فارسیshins، ساق پا، قلم پا، ساق، قلم پای خوک، گوشت قلم پا، پیاده وباسرعت رفتن
skipsدیکشنری انگلیسی به فارسیجست و خیز می کند، جست، جست بزن، جست و خیز کردن، پریدن، جست زدن، ورجه ورجه کردن، از قلم اندازی، تپیدن، پرش کردن، رقص کنان حرکت کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفت