معنی سمیه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

سایه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ghost, phantom, shade, shadow, shady, umbra, umbrage, umbrella

سایه روشن در قلمزنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mezzotint

سایه افکن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

shady

سایه افکن شدن بر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

eclipse

سایه افکن کلاه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

visor

جست‌وجوی متن

thracian

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سمیه

stimes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سمیه

centesis

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سمیه

cymar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سمیه

cimicid

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سمیه