ساعیدیکشنری فارسی به انگلیسیactive, assiduous, industrious, laborious, patient, sedulous, studious, trier, Trojan
auricularدیکشنری انگلیسی به فارسیگوشه گوشه، گوشی، سماعی، وابسته بگوش یا سامعه، وابسته بشنوایی، تواتری، دهلیزی
audioدیکشنری انگلیسی به فارسیسمعی، شنیداری، گیرنده و تقویت کنندهء صدا، شنودی، سخنگو، وابسته به شنوایی یا صوت