211 مدخل
blankness, fairness, whiteness
white
mulishness
intercession
intercede
نگهبان نگهبان
ایستادگی کن، ایستادگی کردن، برجسته بودن، دوام اوردن
ایستادن سریع
بلند شو، بر پا کردن، روی پا ایستادن، برپا ماندن
ایستادن
ایستادن در، عوض، قرب و منزلت
سفیدی
سفید، سفیدی، خنگ
خالی بودن، سفیدی
فضای خالی، سفیدی