معنی سفره | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

سفره

دیکشنری فارسی به انگلیسی

aquifer, spread, table, tablecloth

جست‌وجوی مشابه

سفره آب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

water table

سفره را چیدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

spread

سفره ماهی (جانورشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flatfish, flounder

اسباب سفره

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tableware

انواع سفره ماهیان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

turbot

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

sovietize

دیکشنری انگلیسی به فارسی

sovietize

sovietizes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

sovietizes

sovietistic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

sovietistic

sovietist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

sovietist

Sevilla

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سویا

جست‌وجوی متن

duvet

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سفره

besmircher

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سفره

embost

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سفره

embulk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سفره

fostell

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سفره