subjectدیکشنری انگلیسی به فارسیموضوع، در معرض، تحت، فاعل، مطلب، شخص، مبحث، نهاد، موضوع مطالعه، مبتدا، شیی، زیرموضوع، موکول به، در معرض گذاشتن، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرض بودن یا قر