معنی سروری | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

سروری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

headship, lordship, patronage, superiority

جست‌وجوی مشابه

سروری کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

captain, patronize

پدر سروری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

paternalism

همایند سروری کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

moderate

جشن و سروری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

festive

سربریدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

behead, immolation, slaughter

جست‌وجوی متن

perdurant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز

overhurry

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز

sardoin

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرودین

overgrieve

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز شدن

headrace

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرریز، تنوره اسیاب