معنی سرمایه جمع کردن

جست‌وجوی مشابه

asset, capital, equity, estate, resources

capitalist, investor, underwriter

seed money

capital-intensive

disinvestment

صلوات

solidi

سرباز

سرمایه گذاری، با حروف درشت نوشتن، تبدیل بسرمایه کردن، سرمایه جمع کردن

سرمایه گذاری کنید، با حروف درشت نوشتن، تبدیل بسرمایه کردن، سرمایه جمع کردن

سرمایه گذاری، با حروف درشت نوشتن، تبدیل بسرمایه کردن، سرمایه جمع کردن

بزرگ شده، با حروف درشت نوشتن، تبدیل بسرمایه کردن، سرمایه جمع کردن

سرمایه گذاری، نوشتن با حروف بزرگ، جمع اوری سرمایه، جمع مبلغ سرمایه