معنی سرخو | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

سرخو (جانورشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

red snapper

سرخواننده (مونث)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

diva

سرخود

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tearaway

سرخود (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stroppy

سرخودی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

heady

جست‌وجوی متن

burgeoned

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرخورده، جوانه زدن، شروع برشد کردن، در امدن

rudaceous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرخورده

slatier

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرخورده

rousted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرخورده، بر انگیختن

rediversion

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرخوردگی