سرآغازدیکشنری فارسی به انگلیسیembryo, germ, incunabula, introduction, opening, origin, preface, prelude, prologue, rudiment, spring, steppingstone, sunrise
shyدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالتی، ازمایش، پرتاب، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن، کمرو، محجوب، ترسو، خجول، خجل، رموک
superinducedدیکشنری انگلیسی به فارسیسرآغاز، تخحت فشار قرار گرفتن، تجدید فراش کردن، کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن