401 مدخل
دیدن، مقر یا حوزه اسقفی، نگاه کردن، فهمیدن، مشاهده کردن، ملاقات کردن
قرمز را ببینید
دوبار ببینید
از طریق
چشم به چشم نگاه کن
نور را ببین