سبعدیکشنری فارسی به انگلیسیbeastly, bestial, brutal, brutish, fell, ferocious, fierce, grim, rapacious, ravenous, savage, tigerish, truculent, wild
shuntsدیکشنری انگلیسی به فارسیshunts، انتقال، مقاومت موازی، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن