ثباتدیکشنری فارسی به انگلیسیconstancy, fixity, immobility, permanence, recorder, rigidity, stability, stabilization, steadiness
lethargyدیکشنری انگلیسی به فارسیآرامش، بی حالی، رخوت، بی علاقگی، مرگ کاذب، سبات، خواب مرگ، موت کاذب، تهاون
lethargiesدیکشنری انگلیسی به فارسیبی تفاوتی، بی حالی، رخوت، بی علاقگی، مرگ کاذب، سبات، خواب مرگ، موت کاذب، تهاون