gullsدیکشنری انگلیسی به فارسیجادوگر، مرغ نوروزی، نوعی رنگ خاکستری کمرنگ، گول، ساده دل، یاعو، یاغو، ساده لوح، ادم سادهلوح و زود باور، گول زدن، حفر کردن، حریصانه خوردن، مغبون کردن، گود کردن
gullدیکشنری انگلیسی به فارسیخندید، مرغ نوروزی، نوعی رنگ خاکستری کمرنگ، گول، ساده دل، یاعو، یاغو، ساده لوح، ادم سادهلوح و زود باور، گول زدن، حفر کردن، حریصانه خوردن، مغبون کردن، گود کردن
shadeدیکشنری انگلیسی به فارسیسایه، سایه رنگ، حباب چراغ یا فانوس، اباژور، جای سایه دار، اختلاف جزئی، سایه دار کردن، سایه افکندن، تیره کردن، کم کردن، زیر و بم کردن