معنی سایش | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

سایش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

abrasion, friction

جست‌وجوی مشابه

سایش گر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

abrasive

سایشکاه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

lubricant

سایشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

frictional

سایشی (آوا شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fricative

دندان سایش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

gnash

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

shaft of light

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شفت نور

shaftings

دیکشنری انگلیسی به فارسی

shaftings، میلهها، میله بهم متصل، مواد سازنده ساقه یا میله

sheaveman

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شیوامن

shahidi

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شهیدی

sheafage

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرچین

جست‌وجوی متن

wearishness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سایش

chafing dish

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سایش ظرف

abrasively

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سایشی

circumfluent

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سایشی، جاری شونده دراطراف، احاطه کننده

rate of attrition

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نرخ سایش