سالوسدیکشنری فارسی به انگلیسیdisingenuous, disingenuousness, hypocrisy, hypocrite, masquerade, phoney, phony, pretense, pretentious, sanctimonious, sanctimony, toady, whited sepulcher
salvoدیکشنری انگلیسی به فارسیسالو، بهانه، عذر، توپ سلام، اظهار احساسات شدید، عنوان، مورد، شلیک توپ برای ادای احترام، شلیک کردن
hypocriteدیکشنری انگلیسی به فارسیمنافق، سالوس، مزور، ادم ریاکار، زرق فروش، متصنع، عابد ریاکار، خشکه مقدس، با ریا، ادم دو رو
hypocritesدیکشنری انگلیسی به فارسیمنافقان، منافق، سالوس، مزور، ادم ریاکار، زرق فروش، متصنع، عابد ریاکار، خشکه مقدس