معنی سالمند | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

سالمند

دیکشنری فارسی به انگلیسی

aged, ageing, aging, ancient, elder , elderly, old

جست‌وجوی مشابه

سالمند (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

oldster

سالمندترین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

eldest

سالمندی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

old age, seniority

خانه سالمندان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

old people's home

آسایشگاه ویژه سالمندان و معلولین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nursing home

جست‌وجوی متن

annualist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سالمند

elderhood

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سالمندان

seniors

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سالمندان

talmudistic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سالمندی

elderlies

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سالمندان