معنی ساشی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

سابیدن به طور نرم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stroke

ساتیر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

satyr

سادیست

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sadist, sadistic

سادیست (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sickie

سادیست (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sick

جست‌وجوی غلط تایپی

shad

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سایه

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

shad roe

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ساد

shadowbox

دیکشنری انگلیسی به فارسی

shadowbox

shadily

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سایه

shadblow

دیکشنری انگلیسی به فارسی

shadblow

shadelessness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی نظمی

جست‌وجوی متن

sabering

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سابیرین

Sabin

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سابین

Sagittaria

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ساجیتاریا

Sadi Carnot

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سادی کارنو

Sabine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سابین