gleesدیکشنری انگلیسی به فارسیدروغ ها، سرور و نشاط، خوشحالی، شادی، خوشی ونشاط، خوشی، ساز و نواز، اسباب موسیقی، زیبایی، کامیابی
gleeدیکشنری انگلیسی به فارسیغرور، سرور و نشاط، خوشحالی، شادی، خوشی ونشاط، خوشی، ساز و نواز، اسباب موسیقی، زیبایی، کامیابی
playدیکشنری انگلیسی به فارسیبازی، نمایشنامه، نمایش، لهو، تفریح، نواخت، ورزش، نواختن ساز و غیره، سرگرمی مخصوص، بازی کردن، نواختن، زدن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه
playsدیکشنری انگلیسی به فارسینمایشنامه، بازی، نمایش، لهو، تفریح، نواخت، ورزش، نواختن ساز و غیره، سرگرمی مخصوص، بازی کردن، نواختن، زدن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه
outfitدیکشنری انگلیسی به فارسیلباس، ساز و برگ، تجهیز، ساز، همسفر، توشه، بنه سفر، لوازم فنی، گروه، سازو برگ امادهکردن، تجهیز کردن