shedدیکشنری انگلیسی به فارسیدهنه، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
syncopationsدیکشنری انگلیسی به فارسیهمکلاسی ها، کوتاه سازی واژه، همبرش، اهنگ بین دو ضرب، رقص یا اهنگ سبک و بدون ضرب