زرنگدیکشنری فارسی به انگلیسیadroit, alert, arch, astute, clever, competent, dapper, hardheaded, ingenious, politic, sharp, shrewd, slick, smart, wise
zingsدیکشنری انگلیسی به فارسیزینگ ها، گرمی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ، زور، قدرت، انرژی، روح، جیغ کشیدن
zingدیکشنری انگلیسی به فارسیزینگ، گرمی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ، زور، قدرت، انرژی، روح، جیغ کشیدن