معنی زیر پای خود دیدن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

زیر پا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

underfoot

زیر پا گذاری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

violation

زیر پا گذاشتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

contravene, infringe, overrun, transgress, trespass

زیر پا له کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tread

زیر پا نگذاشتنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

infrangible

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

CMV

دیکشنری انگلیسی به فارسی

CMV

CD8 cell

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سلول CD8

CD-R

دیکشنری انگلیسی به فارسی

CD-R

CV

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رزومه

CD-ROM drive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستگاه پخش سی دی

جست‌وجوی متن

underplaying

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پا گذاشتن، نقش خود رابخوبی انجام ندادن، دست خود را ادا نکردن

underdog

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پا گذاشتن، توسری خور، سگ شکست خورده

underpeer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پای

underleather

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پای

underbud

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پای