معنی زیراب زدن | واژه یاب

جست‌وجوی هم‌آوا

drain

drain, underwater

immersion

duck

crib

unstop

تخلیه شده، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن

زه کشی، ناو، زهکش فاضل آب، اب گذر، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن، زیر اب

تخلیه، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن

تخلیه می شود، زه کشی، ناو، زهکش فاضل آب، اب گذر، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن

خسته شده، غوص کردن، غوطه ور ساختن، زیر اب رفتن، غوطه زدن، غوطهور شدن