underplotدیکشنری انگلیسی به فارسیزیر زمین، داستان فرعی، توطئه، دسیسه محرمانه، دوز و کلک، یك سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش
fairدیکشنری انگلیسی به فارسینمایشگاه، بازار مکاره، خوشگل، خوبرو، منصفانه، منصف، زیبا، نسبتا خوب، بیطرفانه، لطیف، بور، بدون ابر، فریور