معنی زیادتی | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

excess, overage , plethora, profusion, redundancy, superfluity, surfeit

rash

superabundance

-orama _, farther, more, orama _, rama, rama _

raise

farthest, furthest

باقی مانده، پس مانده، ته نشین، پس ماند، قسمت باقی مانده، فضولات، تفاله مانده، زیادتی، فضله

باقی مانده، پس مانده، ته نشین، پس ماند، قسمت باقی مانده، فضولات، تفاله مانده، زیادتی، فضله

اضطراب، مازاد، اضافه، افراط، زیادی، فزونی، زیادتی، بی اعتدالی، سرک

ناکارآمدی، زیاده روی، بی اعتدالی، زیادتی

اضافی، مازاد، اضافه، افراط، زیادی، فزونی، زیادتی، بی اعتدالی، سرک