gadsدیکشنری انگلیسی به فارسیسال، سیخک، سیخ، دیلم، گوه، نیزه، سنان، شلاق سیخی، ترابخدا، جاد فرزند یعقوب و زلفه، با میله بستن، با میخ محکم کردن، هرزه گردی کردن
GADدیکشنری انگلیسی به فارسیGAD، سیخک، سیخ، دیلم، گوه، نیزه، سنان، شلاق سیخی، ترابخدا، جاد فرزند یعقوب و زلفه، با میله بستن، با میخ محکم کردن، هرزه گردی کردن
bangدیکشنری انگلیسی به فارسیانفجار، صدای بلند یا محکم، چتر زلف، ضربت سنگین، بستن، محکم زدن، چتری بریدن