زودگذریدیکشنری فارسی به انگلیسیelusiveness, evanescence, fleetingness, impermanence, transience, transiency
Procrusteanدیکشنری انگلیسی به فارسیپروکستین، تحمیلی، بزور بکار وادارنده، تحمیل کننده، بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده