معنی زودرنج | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

زودرنج

دیکشنری فارسی به انگلیسی

huffish, huffy, sensitive, testy

جست‌وجوی هم‌آوا

زود رنج

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ill-tempered, peevish, pettish, raspy, squeamish, tender, touchy

جست‌وجوی مشابه

زودرنج (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

shirty

زردرنگ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

straw-colored

زودانگیخت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

delicate

زودانگیز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

emotional, hair-trigger, sensitive

آدم زودانگیز (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fussbudget

جست‌وجوی متن

testiness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تست، زودرنجی و کج خلقی

tetchier

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tetchier، زود رنج، کج خلق

sorehead

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سر درد، زود رنج

tetchy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لگد زدن، زود رنج، کج خلق

tetchiest

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tetchiest، زود رنج، کج خلق