معنی زن آقا | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

زن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

female, lady, mate, partner, she, spouse, squaw, wife, woman, womanhood

زن (آلمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Frau

زن (استرالیا و زلاندنو)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sheila

زن (توهینآمیز)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bag

زن (خودمانی - زننده)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

twat

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

ck

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ck

جست‌وجوی متن

squatters

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چرت زدن، چمباتمه زن، قوزکن، اقامت گزین در زمین غیر معمور

squatter

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چرت زدن، چمباتمه زن، قوزکن، اقامت گزین در زمین غیر معمور

emane

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زن

womaned

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زن

bedeswoman

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زن