puttyدیکشنری انگلیسی به فارسیبتونه، زاموسقه، سرنج، ادم ساده و زود باور، بتونه کردن، زاموسقه زدن، بتونه کاری کردن
self-serviceدیکشنری انگلیسی به فارسیسلف سرویس، خود زاوری، خود یاوری، کمک بوسیله خود شخص، تهیه و انتخاب غذا توسط خود شخص