86 مدخل
burly, gross
bear
ape
boor
gravelly
clodhopper
کلوچه، کلوخ، لخته، خاک، دلمه
کثیف، بی رغبت کردن، بی میل شدن، سیر کردن
تکان دادن
رقصنده انسداد
بستن
مشاجره، نتراشیده ونخراشیده کردن، زمخت و ناصاف تهیه کردن
clownish، لوده وار، دارای رفتار زمخت و بدون اداب
چاقوها، نتراشیده ونخراشیده کردن، زمخت و ناصاف تهیه کردن
ترسناک، نتراشیده ونخراشیده کردن، زمخت و ناصاف تهیه کردن
بی نظیر، زشت، بی حاصل، بدون سود، زمخت و غیرجذاب، بی لطف، ناازموده