192 مدخل
head, potentate
cued، اشاره کردن، راهنمایی کردن، با چوب بیلیارد زدن، صف بستن
coeds
کتک زدن، در اغوش گرفتن، نوازش کردن، در بستر راحت غنودن
همدست
cudweeds
cueca
افسانه ها، تیول دار، گیرنده تیول، زعیم، انتقال گیرنده
feoffee، تیول دار، گیرنده تیول، زعیم، انتقال گیرنده