زشتدیکشنری فارسی به انگلیسیclumsy, deformed, discreditable, foul, graceless, grotesque, heinous, hideous, homely, improper, indecent, obscene, outrageous, plain, raffish, reprehensible, s
larkدیکشنری انگلیسی به فارسیزشت، شوخی، روش زندگی، قزلاخ، خوشی، چکاوک و گونه های مشابه ان، شوخی کردن، چکاوک شکار کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن