26 فرهنگ
57 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی مشابه
زبرکش (زمین شناسی - بالاآمدگی شدید زمین مثلا در اثر زلزله)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
upheaval
زجرکش کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
butcher
زرشک (گیاه شناسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
barberry
زرشکی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
crimson, purple, purplish
زرنشان
دیکشنری فارسی به انگلیسی
damascene
بیشتر
۳ واژه مشابه
جستوجوی متن
graecized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشک
roughie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشک
hallicet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشک
flustrine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشک
rice weevil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی برنج
بیشتر
۴۴ واژه در متن