35 مدخل
bondman, bondwoman, slave, thrall
bemoan, bewail, caterwaul, cry, deplore, lament, moan, sorrow, whimper
mewl
sob
میثاق ها، عهد، پیمان، موافقت، عهد نامه، پیمان بستن، میثاق بستن
کدوم
جسورانه
بیهوده
عهد کرده است
bondwomen، کنیز، کلفت زر خرید، زن زر خرید
زن، کنیز، کلفت زر خرید، زن زر خرید
متعهد، غلام، بنده، زر خرید، برده بدون مزد و اجرت
بنده بنده، غلام، بنده، زر خرید، برده بدون مزد و اجرت
برده، بنده، غلام، اسیر، خادم، زر خرید، غلامی کردن، سخت کار کردن