620 مدخل
vulnerable
gall, hurt, injury, laceration, lesion, scratch, ulcer, ulceration, wound
snakebite
pock
lupus
bedsore
روغن کبد ماهی کاد
کار سرد
کوو، صدای کبوتر و قمری، اهسته بازمزمه ادا کردن، بغبغو کردن
هزینه
انسان کن
آسیب پذیر، اسیب پذیر، قابل حمله، زخم پذیر
پاشنه آشیل، نقطهء جراحت پذیر، نقطهء زخم پذیر، نقطهء ضعف
آسیب پذیر، شفاء دهنده زخم، بهبود دهنده، داروی زخم
زخم