معنی زخمی سحثمم | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

زخمی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

casualty, casualties, ulcerous, stricken

زخمی (ارتش)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

casualty

زخمی شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fall, wound

زخمی شدن در اثر مالش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

gall

زخمی کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

hurt, injure, traumatize, wound

جست‌وجوی غلط تایپی

cold spell

دیکشنری انگلیسی به فارسی

طلسم سرد

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

cold

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرماخوردگی، سرما، سرما خوردگی، زکام، سرد، خنک

cold work

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کار سرد

cold-bloodedly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرماخوردگی

cold front

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جبهه سرد

cold cream

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خامه سرد

جست‌وجوی متن

venemous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زخمی

woundly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زخمی

jaculiferous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زخمی

xylocarpous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زخمی

woundy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زخمی