406 مدخل
snakebite
gall, hurt, injury, laceration, lesion, scratch, ulcer, ulceration, wound
pock
lupus
bedsore
ککس 1
کوکس
کاکس 2
مهارکننده Cox-2
روغن کبد ماهی کاد
کوو، صدای کبوتر و قمری، اهسته بازمزمه ادا کردن، بغبغو کردن
زخم
زخم معده
زخم، خم شدن، پلاسیدهو پژمرده شدن