57 مدخل
coaxs، ریشخند کردن، نوازش کردن، چرب زبانی کردن، چاپلوسی کردن
cohesive، نوازش کردن، چرب زبانی کردن، ریشخند کردن، چاپلوسی کردن
ترکیبات، یکی شدن، ائتلاف کردن، بهم امیختن
تلفیق، یکی شدن، ائتلاف کردن، بهم امیختن
coaxer