primeدیکشنری انگلیسی به فارسینخستین، کمال، اغاز، بهار جوانی، زبده، بهترین قسمت، بار کردن، تفنگ را پر کردن، بتونه کاری کردن، قبلا تعلیم دادن، اماده کردن، تحریک کردن، نخست، اول، اصلی، اولیه،
extractsدیکشنری انگلیسی به فارسیعصاره ها، عصاره، خلاصه، شیره، زبده، اقتباس کردن، بیرون کشیدن، استخراج کردن، عصارهگرفتن