rebukedدیکشنری انگلیسی به فارسیمجازات شده، زخم زبان زدن، ملامت کردن، سرزنش کردن، توبیخ کردن، سرکوفت دادن، عتاب کردن
rebukingدیکشنری انگلیسی به فارسیمجازات کردن، زخم زبان زدن، ملامت کردن، سرزنش کردن، توبیخ کردن، سرکوفت دادن، عتاب کردن