زبان بازدیکشنری فارسی به انگلیسیcajoler, glib, gusher, gushing, gushy, prevaricator, smooth-tongued, wag, waggish
quacksدیکشنری انگلیسی به فارسیکوسه ها، صدای اردک، شارلاتان، قلابی، زبان باز، ادم شارلاتان، چاخان، دروغی، طبیب، قات قات کردن، صدای اردک کردن، دوای قلابی دادن
quackدیکشنری انگلیسی به فارسیگول زدن، صدای اردک، شارلاتان، قلابی، زبان باز، ادم شارلاتان، چاخان، دروغی، طبیب، قات قات کردن، صدای اردک کردن، دوای قلابی دادن
gallantدیکشنری انگلیسی به فارسیشجاع، زن باز، جنتلمن، زن نواز، ملازمت کردن، دلاوری کردن، زن بازی کردن، عشقبازی کردن، دلیر، دلاور، عالی، متعارف وخوش زبان درپیش زنان