249 مدخل
birthplace, country, home, hometown, matrix, source
generation
genetic
aristocracy, gentlefolk, gentry
bench, court, judicatory, tribunal
circuit court
زادگاه
زادگاه، محل تولد، زادبوم، موطن، تولدگاه، مولد
پرونده ها، منشاء، زادگاه، اصل، منبع، حد، منطقه قدرت یا درک
rookeries، جای شلوغ، زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
پروانه، منشاء، زادگاه، اصل، منبع، حد، منطقه قدرت یا درک