119 مدخل
spill
clutter, squalor, tumult, untidiness
desolation
spill, spillage
disarray
perturbation
ریختگی
پیش ریختگی
بی نظمی، بهم ریختگی
کلفت، درهم و برهمی، درهم ریختگی، صداهای ناهنجار دراوردن، در هم ریختن