571 مدخل
cast, fallen
spill
die casting
cast, found
helter-skelter
clutter
ریخته
ریخته گری، تلنگر زدن، تحریک کردن
ریخته گری، پوسیدن، خاک شدن
ریخته گری
ریخته گری، بطور نامفهوم حرف زدن، من من کردن