روحانیدیکشنری فارسی به انگلیسیclergyman, cleric, clerical, divine, ecclesiastical, spiritual, priest, sacred, sheik, sheikh
journalizingدیکشنری انگلیسی به فارسیروزنامه نگاری، در دفتر ثبت کردن، دفتر روزانه نگاه داشتن، در دفتر روزنامه وارد کردن