معنی روی گرفتن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

ضرب گرفتن روی میز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

drum

قرار گرفتن روی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

perch

روی چیزی قرار گرفتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

abut, overlay, overlie

روی خود را گرفتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

veil

روی هم قرار گرفتن لبه دو چیز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

overlap

جست‌وجوی متن

superimpose

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قرار دادن، روی چیزی قرار گرفتن، اضافه شدن بر

superimposing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اضافه کردن، روی چیزی قرار گرفتن، اضافه شدن بر

superimposes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برافروخته می شود، روی چیزی قرار گرفتن، اضافه شدن بر

seined

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیاده روی، با تور ماهی گرفتن

stack up

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جمع کردن، روی هم انباشتن، اندازه گرفتن