249 مدخل
grow, growth, spring, sprout, vegetate
regenerate
germinate
dust, sweep
impregnable
پوشش داده شده، روییدن، مثل گیاه زندگی کردن
گره خورده، بیش از حد روییدن، روی چیزی را پوشانیدن
بیش از حد رشد، بیش از حد روییدن، روی چیزی را پوشانیدن
بیش از حد، بیش از حد روییدن، روی چیزی را پوشانیدن
بیرون زدن، بزرگ تر شدن از، زودتر روییدن از